آه بلندی در آغاز... خوشبختی چیست؟
معنای کنون یا باران پاییزی در جهنم ....
صحرای کنون با همه نا استواری اش دیر زمانیست مرا در خود جای داده ولی در عاقبت چ می شود که ماندن آن شاید یه تفکر نکردن خلاصه گردد و از همه احساسات کودکانه خداحافظی شاید باید...
و چ شد سفرم به دور دستهای سرزمین سرد کانادا؟! راه بسته ماند با آنکه در جهادش قدم برداشته شد... و آزمایش بود یا آیا حقیقت و آیا حدف همه دلخوشی های کودکانه ی تاریخ روح من...
به دیگران نیندیشم... معنا در همین نیندیشیدن به تفکرات بیمعنای دیگران خطم میشود ....دریا خشک...کوثر گم...ساره بیصدا...رهایی در زندان بی عشق...و افکار ناپایدار...
بیا دستم بگیر ای که مرا در اوج به نظاره گمارده ایی...شاید وقت سقوط است... و من در انتظار سقوط پرستوی فریاد کش باران های پاییزم ...رقص و فریاد و... نم نم های خنک دلپذیر... برگ های زرد...واقعا سلام به پادشاه فصل ها پاییز...